سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موج
 
قالب وبلاگ
نویسندگان

به نام خدایی که همه چیز در ید و قدرت اوست و هر چه او بخواهد همان میشود
سلام به عزیز تر از جانم
امشب از همون اول که دیدمت احساس کردم یه چیزیت هست.وقتی میگم شام خوردی میگی آره و وقتی میگم چی خوردی میگی بلاخره یه چیزی خوردم .از طرز حرف زدنت میشد فهمید یه چیزیت شده.با خودم خیلی فکر کردم که ببینم از چی ناراحتی نکنه کاری کردم که با عث ناراحتیت شده.  یه دل گفتم نکنه چون رفتم خونه دایینا  ناراحتی،بعد فکر کردم آخه خودت بهم اجازه دادی برم پس ناراحتیت ربطی به این نداره.خلاصه هرچی درباره خودم و خودت توذهنم ورق زدم ببینم آیا نکته ای پیدا میکنم که باعث ناراحتیت شده باشه به چیزی نرسیدم.تا اینکه گفتم شاید اصلا به من ربطی نداره و با خانوادت بحثت شده و شاید داداش و بابات چیزی گفتن و باعث ناراحتیت شده و وقتی بت گفتم و گفتی نه، نهایت خودمو اینطوری آروم کردم که بابا، بیچاره خستس خوب امروز خیلی خسته شده و برا همین کسله و خوابش میاد  ولی بازم ته دلم میدونستم که یه چیزیت هست ولی نمیگی. تا اینکه وقتی خوابیدیم و بحث کربلا پیش  اومد و گفتی خوبه نریم و من حسشو ندارم و ازاین حرفا که شنیدنش خیلی آزارم میداد و آخرشم مثل همیشه اشکمو در آوردی. میدونی اکه یه دست کتک سیر اون موقع ازت خورده بودم خیلی بهتر از این بود که این حرفو بهم بزنی و من بهت گفتم باشه من با یکی دیگه حرفامو زدم و بقیش به من ربطی نداره آخه میدونی چند وقت پیش بهم خبر دادند که نمیتونن ما رو ببرن و من پون کلی  به تو التماس کرده بودم که بری  کارای گذرنامتو بکنی خیلی ناراحت شدم و کلی گریه کردم به درگاه خدا و امام حسین کلی التماس کردم به آقا گفتم باشه آقا جون یعنی بعد این همه سال که به لطف پروردگار عاشق شما و بزرگ شده تو روضه های شماییم و یه ایندفعه نیت کرده بویدم پا به پای همسرم برای نوکری زائرات بیایم ما رو قبول نداشتی و دعوتمون نکردی و خیلی چیزای دیگه که فقط خودش میدونه و من و خدای هر دومون.میدونی این یکی از بزرگترین آرزوها و خواسته های همیشگی من تو تمام عمرم از خدا بوده که زندگی منو طوری قرار بده که پابه پای همسرم همیشه در راه زیارت پیغمبرو اهل بیتش و خونه خوده خدا باشیم وهمچنین ادامه دهنده راهشون،اصلا حتی درآمد وروزیمونم از طریق اهل بیت باشه یه جوری که هم زیارتمونو مجانی کردیم و هم حتی درآمدمان هم از همان طریق باشه.همیشه وقتی مجریا و گزارشگرای  تلویزیونو میدیدم که دارند از کنار ضریح مقدس یکی از اهلبیت  یا از کنارخونه خدا گزارش میدن آرزو میکردم روزی برسه منم تو همچین موقعیتی قرار بگیرم و پا به پای همسرم از کنار اماکن و حریم های مقدس گزارش بدم و دلای عاشقو روونه اونجا کنم و واقعا یکی از اهداف من از خبرنگاری و مجریگری هم همینه که یه روزی به یه همچین موقعیتی برسم شاید باور نکنی اما یکی از حاجاتی که هر بار که رفتم حرم امام رضای عزیزم ازش خواستم این بوده که روزی را برسونه که از کنار گنبدش بازم پا به پای همسرم برا عاشقای حرمش گزارش بدم و دلای عاشقو روونه حریم مقدسش کنم البته با تمام وجودم مطمئنم که هم امام رضا و هم خدای امام رضا هردوشون این قدرتو دارن که نه تنها توانایی وشیوایی کلامش را بهم بدهند بلکه موقعیتش را هم برام ایجاد کنند،امام رضا با شفاعتش و خدا با عنایت و قدرتش.فقط یه چیزه که باعث میشه به این آرزوم نرسم و اون چیزی نیست جز حکمت الهی.و من جز اینکه تسلیم درگاه الهی باشم و تلاشم را در زندگی برای رسیدن به رضای الهی دو چندان بکنم کار دیگری نمیتوانم بکنم.
وقتی به تو بله دادم به خدا توکل کردم و پیش خودم احساس میکردم تو همون کسی هستنی که میتونیم با هم به کمال برسیم  ودرک و فهم بالایی داری و میتونی تو رسیدنم به این آرزو مشوق و همراهم باشی و پا به پای هم به این آرزو که سهله به چیزای مهم تر ازاون مثل قرب الهی برسیم و پیش بریم و زندگی پر خیر و برکتی داشته باشیم اما وقتی میبینم در مورد این که یه موقعیت سادس که به عنایت خود خدا و امام حسین برامون ایجاد شده اینجوری رفتار میکنی به کلی نسبت به رسیدن به اون همه آرزوی قشنگی که تو تمام عمرم از خدا خواستم نا امید میشم تو تمام مدت سفر قبلیمم از خدا میخواستم یه راه ویژه پر خیر و برکت خاصی را برامون ایجاد بکنه و ما را در راهی قرار بده که هم دردنیا به کمالات انسانیمون برسیم و هم آخرت خوبی را برای خودمان ایجاد کنیم خلاصه که از هر نظر هم دنیامونو داشته باشیم و هم آخرتمونو.
نمیدونم بعضی وقتا یه حرفایی را که میزنی منو به کلی از همه چیز نا امید میکنی اما بازم توکلم به خداست و از خودش کمک میخوام  که کمکمون کنه تا پا به پای هم پیش بریم بتونیم همدیگه را در رسیدن به اهدافمون یاری کنیم.
میدونی درباره این حرفت که گفتی نمیام چه فکری کردم ؟با خودم گفتم مطمئنم این هیچ دلیل دیگه ای نمیتونه داشته باشه مگه اینکه دوباره با یکی درباره این موضوع حرف زدی و بت گفتن یا با خودت متاسفانه فکر کردی که حالا اگه من با اینا برم،پولشو اینا میدن پس بعدا میخوان سرم منت بذارن که اگه واقعا این فکررا کرده باشی خیلی بی انصافیه چون اگه یادت باشه قبلا هم سر یه چیز دیگه وقتی این حرفو زدی بهت گفتم ما اصلا اینطور نیستیم و این چه فکریه که میکنی چون برا ما فقط حضورت مهمه تازه اگه فکر میکنی باید کار کنی و حوصلشو نداری فکر کنم امام حسین این لیاقتم ازمون گرفته باشه چون وقتی دوباره قرار شد بریم مثل اینکه گفتند نیازی هم به اون شکل به خدمه ندارن  البته با زم خیلی مطمئن نیستم.یه دلیل دیگه ممکنه برام بیاری اونم اینکه آمادگیشو ندارم وهنوز فکر میکنم لیاقتشو ندارم یا اونطور که باید عشقش تو دلم نیفتاده که اونم بهت میگم خب چرا امتحان نمیکنی تا  عشقش در دلت ایجاد بشه و خلاصه .....
نمیدونم بعضی وقتا انقد ناراحت میشم که میگم تو فقط با این کارات میخوای منو ناراخت کنی
اما
من همیشه همه کارامو فقط و فقط به خود خدا واگزار کردم و خودش میدونه واهلبیت و شفاعت اونها، به منم هیچ ربطی نداره دیگه بقبش با خودشونه.
میدونی وقتی تصمیم گرفتم برات بنویسم و اینطوری باهات درددل کنم اول یه  سر به وبلاگ زدم واون نامه های قبلی را که در لحظات دوری و تنهایی برا هم نوشتیم را خواندم و به این فکر کردم که چرا ما باید اینطوری باشیم که وقتی از هم دوریم دلمان برا همدیگه میتپه و برای هر چه زودتر دیدن همدیگه لحظه شماری میکنیم اما حالا که با همیم اینقدر همدیگه را ناراحت میکنیم و حتی اشکمونو در میاریم.واقعا چرا؟
اما با همه ناراحتی و دلخوری که دارم،با قطره قطره اشکی که در حین نوشتن این مطلب از چشمانم جاری میشه وبا تمام وجودم میخوام بهت بگم در هر حالتی تو برام عزیز ترینی و دوستت دارم.
ولی تورو خدا بیا یه قولی به هم بدیم اینکه همیشه هم شفاهی و هم از طریق وبلاگ حرفامونو به هم بزنیم.
آخه اگه زن و شوهر حرفاشونو به هم نزنن میخوان با کی حرف بزنن البته اینو تو پرانتز بگم که همدل و همراز و همراه هردومون خدای یکتاست که الهی قربونش برم و ازش میخوا م هوای هر دومونو داشته باشه و دلامونو از همیشه به هم نزدیکتر کنه تا بهتر بتونیم همدیگه را درک کنیم و یار و همراه همدیگه تو لحظه لحظه زندگیمون باشیم.
اینم از دعای آخر کار،خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.

 


[ شنبه 88/12/22 ] [ 9:7 عصر ] [ ساحل آرامش ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 89661